کلان‌سپرده‌خواران و خرده‌چغندرکاران

محمد‌صادق جنان‌صفت - 1- کلان سپرده‌خواران یک گروه کوچک‌اند که از فضای غبارآلود‌ و رانت‌افزای دوره ریاست محمود احمدی‌نژاد و حلقه سفت یارانش توانستند موسسه‌های اعتباری با کارکرد یک بانک تمام‌عیار راه‌اندازی کنند‌. این کلان‌سپرده‌خواران با پدیدارکردن جنگ قیمتی در بازار پول و بازی پانزی توانستند بانک‌هایی با ده‌ها سال فعالیت را در یک دوره کوتاه‌مدت از نظر رشد سپرده‌گذاری پشت سر بگذارند. دو گروه از شهروندان شامل پس‌اندازکنندگان کوچک و کلان‌سپرده‌گذاران با استفاده از فضای تیره‌ای که این کلان‌سپرده‌خواران برپاکرده بودند هزاران میلیارد تومان از پس‌انداز خود را لابد با آگاهی از میزان ریسک در برابر سود بالاتر به این موسسه‌ها سپردند. این سپرده‌خواران نیک می‌دانستند بازار پول ایران با توجه به رکود پدیدار‌شده و قیمت بالای پول کشش ندارد تا نرخ سود سپرده‌گذاری را بیش از پیش کرده و به طور مثال به بالای 50 درصد برساند اما در تامین اصل و سود سپرده‌گذاران نیز به آرامی درجا زده و به سوی ورشکستگی رفتند‌. سپرده‌گذاران خرد و کوچک که شمارشان بالا و تاب‌آوری‌شان در برابر سوخت شدن پس‌انداز‌شان پایین بود سردرگم و ناامید چند ماهی است در خیابان‌ها و میدان‌های پایتخت و شهرهایی که این موسسه‌ها شعبه داشتند اعتراض خود را با تجمع و تظاهرات نشان می‌دهند.2- چغندرکاران خرده‌پای ایرانی دست‌کم بنا بر آمارهای ارائه‌شده از سوی نهادهای دولتی و کارفرمایی 50 هزار چغندرکارند که براساس یک عادت بیش از 100 سال با کارخانه‌های تولید قند و شکر قرارداد کشت دارند. این قرارداد برپایه قیمت تضمینی اعلام‌شده از سوی نهادهای دولتی و کشاورزان چغندرکار در سراسر این سرزمین منعقد شده و بر اساس عرف قابل قبول بهای چغندر پس از برداشت و تحویل به کارخانه و پس از آنکه کارخانه‌ها بخشی از شکر را فروختند شروع می‌شود‌. در سال 1396 و با وجود دستور صریح معاونت اجرایی رییس‌جمهور برای تعیین قیمت توافقی میان کارخانه‌ها و نهادهای نظارتی این اعلام قیمت به کارخانه‌ها تغییرات قیمت با تاخیر چند ماهه مواجه شد و کارخانه‌ها شکر تولیدی را به دلیل نداشتن قیمت مصوب دیر فروختند‌. مجموعه مسایل یادشده موجب شده کارخانه‌ها رقمی معادل 560 میلیارد تومان از دولت طلب داشته باشند و نتوانند بدهی خود را به 50 هزار چغندر‌کار مستاصل پرداخت کنند.3- ‌کلان‌سپرده‌خواران اما با فشار آوردن به دولت و دولت نیز با فشار بر بانک مرکزی توانستند 11هزار میلیارد تومان از اصل و بخشی از سود سپرده‌گذاران را از بانک مرکزی در‌یافت کنند و سپرده‌خواران را در شرایط خوب قرار دهند و آنها نیز همچنان در حریم امن باشند‌. اما مدیران ده‌ها کارخانه قند با وجود داشتن هزاران کارگر دائمی و فصلی هنوز نتوانسته‌اند طلب 560 میلیارد توانی خود را از دولت در یافت کنند و طلب چغندر‌کاران را بدهند‌. آیا اگر چغندر‌کاران خرده‌پا که در روستاهای دور استان‌های کشور نمی‌توانند طلب خود را پس بگیرند و صدای اعتراض‌شان را بلند نمی‌کنند و بردبارانه رنج می‌کشند باید به کارخانه‌ها بروند و آشوب کنند و با هیاهو و جنجال پول خود را بگیرند‌؟ تازه این در حالی است که رییس کل بانک مرکزی تقریبا از همان نیمسال اول تصدی این مقام بارها به شهروندان هشدار داده است که پس‌انداز خود را به این موسسه‌ها نبرند و درمقابل دولت از کشاورزان خواسته برای نیل به خودکفایی شکر به کشت این محصول بپردازند. این طنز تلخی نیست‌؟ این نابرابری و تبعیض در پرداخت پول سپرده‌گذاران کلان و چغندرکاران خرده‌پا درد ندارد؟
سایر اخبار این روزنامه